گهی گردش کنیم اطراف ِ کاهو
و بنشینیم خندان بر لب ِ جو
اگر گرما فراوان بود در ظهر
من و تو می رویم استخر هر ظهر
برادرزاده ی ناز ِ من ایمان
تو هر وقت آمدی پیشم عمو جان
کتابی می دهم من تا بخوانی
که ...
کاهو بهشت پاک خداوند است
خرّم دهی که خاک خداوند است
این سبز دره ،معبد جبرائیل
یعنی بهشت پاک خداوند است
این گوهر نفیس خراسانی
الماس تابناک خداوند است
تاکش از آب مهر علی سیراب
آبش شراب تاک خداوند است
سنگش که چشمه از دل آن جاری است
در عشق ،سینه ...
بهشت ِ کودکی
امروز، تمامِ خانواده
رفتند به روستای" کاهو "
در خانه ام و دلم گرفته
تنگ است دلم برای" کاهو"
تنگ است دلم برای آن ده
آن درهی سبزِ پُر شکوفه
آن اسب که میچرید تنها
در سبزهی دشتِ پُر علوفه
استخرِ پُرآب" هاشم آباد"
سرسبزی ِ کوچه ...